|||نگاهی به راهکارهای نوآورانه بلاکچین برای مقابله با انتشار و توزیعپاخبارجعلی و محتواهای غلط در اینترنت|||
ما ساکنان کهکشان ارتباطات و اطلاعات بیش از هر زمان دیگری در معرض اطلاعات غلط، تحریفشده و گمراهکننده هستیم. تکنولوژیهای نوین ارتباطات به جای اینکه شفافتر و دقیقتر عمل کنند، مخاطب را در معرض اطلاعاتی با منبع نامشخص و حتی نامعتبر قرار میدهند. نمونهاش تکنولوژی دیپفیک است که به تازگی در فضای مجازی بسیار محبوب و خبرساز شده است.
اطلاعات و محتوایی که توسط این تکنولوژی ساخته میشود فیک و غیرواقعی هستند درحالیکه فهمیدن جعلی بودن این دسته از محتوا و تمیز دادنش از واقعیت، تقریبا برای مخاطبان معمولی ناممکن است.
با شیوع هر چه بیشتر اخبار جعلی و اطلاعات گمراهکننده که مرز واقعیت و دروغ را مخدوش میکنند چه باید کرد؟
گروهی از محققان هاروارد بیزینس اسکول برای این سوال یک پاسخ پیدا کردهاند و آن هم به کار گرفتن تکنولوژی بلاکچین است.
به زعم آنان، در این فناوری نوظهور، قابلیتهایی وجود دارد که میتواند بسیاری از دلایل اصلی و خطرات مرتبط با رسانههای گمراهکننده را برطرف کند و این کار توسط سه ویژگی اصلی انجام میدهد:
- نخست اینکه، یک سیستم مبتنی بر بلاکچین میتواند مکانیزمی غیرمتمرکز و قابلاعتماد برای تأیید منشأ و راستیآزمایی منبع برای محتوای آنلاین ارائه دهد.
- دوم اینکه، بلاکچین میتواند برای هر فرد تولیدکننده و منتشرکننده (کانالهای توزیع) محتوا، شهرت و اعتباری مستقل از بنگاه تولید محتوا، رسانه و … که تا امروز منبع اصلی اعتباربخشی به افرادی که در آنها قلم میزدند بودند ایجاد کند.
- و سرانجام اینکه، بلاکچین با ایجاد انگیزه مالی، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان محتوا را به ایجاد و توزیع محتوایی مطابق با استانداردهایی چون دقت و صحت، تشویق میکند. استانداردهایی که به توسعهی فکری یک جامعه و آگاهی بخشی به آن کمک میکنند. در واقع این سخن یعنی اینکه استاندارهای تولید محتوا که همان تولید و توزیع اطلاعات برمبنای اصلی صحت و دقت است توسط سازوکارهای مالی تشویقکننده بلاکچینی (تعلق گرفتن توکن و …) محافظت میشوند.
اگرچه هر راه حلی که از دل فناوریهای جدید بیرون میآید باید با پیوستهای جامعهشناختی و آموزشهای آگاهیبخش تکمیل شود، اما در فضای پیچیدهی رسانههای دیجیتال، بلاکچین به مثابهی افقی امیدوارکننده به مخاطبان محتوای دیجیتال این اطمینان را میدهد که در آینده نزدیک بتوانند به هر اطلاعاتی که میبینند، میشنوند و تماشا میکنند، بدون دغدغه اعتماد کنند.
بیایید اینجا کمی درباره اینکه چه چیزی در زمرهی اخبار جعلی یا اطلاعات نادرست قرار میگیرد صحبت کنیم:
اطلاعات غلط و اخبار جعلی یعنی آن دسته از محتواهایی که عمداً ما را به خاطر منافع سیاسی یا منافع اقتصادی و مالی یک گروه گمراه میکند چیز جدیدی نیست؛ اما همانطور که طی سال گذشته به طور خاص مشاهده کردیم، پلتفرمهای دیجیتال افراد را در سراسر جهان به سمت تایید نظریههای خطرناک توطئه سوق دادهاند، زیرا ادعاهای کاملاً نادرست و اخبار جعلی درباره موضوعات گستردهای مانند همهگیری ویروس کرونا، جنبشهای آزادیخواه نژادی، آتشسوزیهای جنگلها و نتایج انتخابات ریاست جمهوری با سرعت شگفتآوری وایرال و دست به دست شدهاند.
اگرچه هر راهحلی که از دل فناوریهای جدید بیرون میآید باید با پیوستهای جامعهشناختی و آموزشهای آگاهیبخش تکمیل شود، اما در فضای پیچیده امروز رسانههای دیجیتال، بلاکچین به مثابهی افقی امیدوارکننده به مخاطبان محتوای دیجیتال این اطمینان را میدهد که در آینده نزدیک بتوانند به هر اطلاعاتی که میبینند، میشنوند و تماشا میکنند، بدون دغدغه اعتماد کنند.
نمونهی بارزی از این توهم توطئه انتشار اخبار جعلی درباره آزمایشگاهی و دستساز بودن ویروس کووید-۱۹ بود که اگرچه منبع خبری موثقی نداشت اما به سرعت در بین مردم به صورت ویروسی دست به دست میشد.
ظهور دیپفیکها (deepfakes)، نقش بنزینی را داشت که باعث شعلهورتر شدن این آتش شد. دیپفیکها که در فارسی آن را با معادل جعل عمیق میشناسیم محتوای صوتی، تصویری و ویدئویی بسیار قانعکننده (در عین حال کاملاً متقلبانه)ای هستند که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده.
در مقابل این فناوری که به گسترش دروغ، فریب و فساد در جامعه دامن زده است، فناوری بلاکچین قدعلم کرده که به نظر میرسد یک راهحل بالقوه برای مبارزه با تهدید فزاینده اخبار جعلی و اطلاعات نادرست دیجیتالی است.
طبیعتا انتظار یک راهحل معجزهآسا برای حل این چالشهای پیچیدهی موجود در فضای وب، سادهلوحانه است اما تحقیقات اخیر در حوزهی تکنولوژی نشان میدهد که یک رویکرد مبتنی بر بلاکچین میتواند به طور بالقوه بسیاری از خطرات و علل ریشهای اخبار جعلی را برطرف کند.
در مقابل فناوری «جعل عمیق» که به گسترش دروغ، فریب و فساد در جامعه دامن زده است، فناوری بلاکچین قدعلم کرده که به نظر میرسد یک راهحل بالقوه برای مبارزه با تهدید فزاینده اطلاعات غلط دیجیتالی است.
راهکارهای بلاکچین برای بازگرداندن اعتماد به اکوسیستم دیجیتال
سیستمهای بلاکچین از یک دفاتر غیرمتمرکز و غیرقابل تغییر برای ثبت اطلاعات استفاده میکنند به گونهای که دائماً هرگونه تغییر توسط استفادهکنندگان از اطلاعات تأیید میشود، و تغییر اطلاعات پس از ایجاد تقریباً غیرممکن است.
یکی از شناختهشدهترین کاربردهای بلاکچین مدیریت نقل و انتقال رمزارزها است. اما توانایی بلاکچین برای تأیید اعتبار غیرمتمرکز و یک زنجیرهای شفاف حفاظت از دادهها، این فناوری را به طور بالقوه به عنوان ابزاری برای ردیابی، نه تنها ردیابی منابع مالی بلکه ردیابی انواع اشکال محتوا، حائز اهمیت میکند.
بخشی از دشواری مبارزه با جعل عمیق (دیپفیکها) و انواع دیگر اطلاعات نادرست مربوط به فقدان وجود استاندارد و یا شیوههای سازگار برای شناسایی، برچسبگذاری، ردیابی و واکنش نشان دادن به محتواهای دستکاری شده در پلتفرمهای دیجیتالی است.
با ایجاد شفافیت بیشتر در چرخه حیات محتوا، بلاکچین میتواند مکانیزمی را برای بازگرداندن اعتماد به اکوسیستم دیجیتال ارائه دهد.
به طور خاص، سه روش اصلی وجود دارد که از طریق آنها راهحلهای مبتنی بر بلاکچین میتوانند چالشهای ناشی از این اشکال جدید از اخبار جعلی و اطلاعات دروغ دیجیتال را برطرف کنند:
۱. تأیید منشأ
اولین کاری که بلاکچین برای مقابله با اطلاعات نادرست و اخبار جعلی میکند، ردیابی محتوا و تأیید منبع و سایر اطلاعات مهم در رسانههای آنلاین است.
به این ترتیب، منتشرکنندههای محتوا میتوانند با استفاده از بلاکچین، برای تمام محتواها و تصاویر خود سیستم ثبت (رجیستری) ایجاد کنند و اطلاعاتی مانند توضیح عکس، مکان عکس، مجوز عکسبرداری، حق چاپ و سایر دادههای فرعی را برای همه قابل پیگیری و ردگیری کنند.
به عنوان مثال در همین راستا، نیویورک تایمز از پروژه منشا اخبار Project Provenance News خود رونمایی کرد. پروژهای که در آن از بلاکچین برای ردیابی فرادادههایی مانند منبع عکس و تعداد ویرایشهای عکسهای خبری استفاده میشود و قرار است اطلاعاتی دقیق و شفاف را در مورد زمان و نحوه ایجاد محتوا در اختیار مخاطبان نیویورک تایمز بگذارد.
به همین ترتیب، شرکت احراز هویت عکس و فیلم تروپیک (Truepic)، مستندات مربوط به محتوا خود (اعم از عکس و ویدیو) را، روی بلاکچین اتریوم و بیتکوین ثبت میکند تا زنجیرهای شفاف از مبدای ضبط و عکسبرداری تا مرحلهی آخر یعنی ثبت و ذخیره را ایجاد کند.
پروژههای مختلف در این بین البته بنا به الزامات خود انواع مختلف فراداده را دارند، اما به طور کلی، آوردهی بلاکچین برای همهی پروژههای محتوایی ارائه مکانیزمی است برای بررسی اینکه محتوا را چه کسی تولید کرده، محتوا از کجا میآید و آیا محتوا در سفر دیجیتال تا رسیدن به مصرف کننده نهایی، دستکاری شده است یا نه و این دستکاری احتمالی در کدام مرحله از این زنجیره و توسط چه کسی انجام شده است.
علاوه بر این، محققان و توسعهدهندگانی که از فناوری «جعل عمیق» برای ساخت برنامههای غیرمخربی همچون ساخت ویدئوهای آموزشی، دوبلهی فیلمهای سینمایی و تولید هنر تعاملی، استفاده میکنند، میتوانند از بلاکچین برای ردیابی دسترسی بدونمجوز افراد به الگوریتمهایشان و بررسی اینکه افرادی که از تصویرشان در دیپفیکها استفاده شده رضایت داده اند یا نه، استفاده کنند.
تصاویر استفاده شده این امر به ویژه برای پروژههای متن باز مهم است، و باعث میشود خطرات سواستفاده به طور قابل ملاحظهای بیشتر شود.
۲. حفظ هویت و اعتبار آنلاین
به طور سنتی، محتواهای مختلف را بنا به اینکه چه کسی آن را تولید کرده و از چه کانالی منتشر شده ارزیابی میکنیم. به تعبیر دیگر، ناشر، منبع اصلی شهرتبخشی به مطالب است.
مثلا به احتمال زیاد شما معتقدید که مقالهای معتبرتر است که در نیویورک تایمز یا هاروارد بیزینس ریویو آن را پیدا کرده باشید تا وبسایتی که هرگز نام آن را نشنیدهاید.
با این حال، اعتماد به مطلبی که از ناشر معتبر دریافتشده دارای محدودیتهای قابلتوجهی است؛ بنا به تحقیقات انجام شده در این رابطه، باید گفت که اعتماد به رسانههای «جریان اصلی» آمریکایی کمتر از هر زمان دیگری است و طبق نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ،در دههی گذشته اعتماد حدود ۷۰درصد بزرگسالان آمریکایی به رسانههای خبری کاهش یافته است. علاوه بر این حالا بر همهی ما کاربران اینترنت روشن است که در فضای رسانهای دیجیتال که متکی بر درآمد تبلیغاتی مبتنی بر کلیک است، حتی رسانهها و منابع معتبر هم بالاخره تشویق میشوند تا پارامتر جذابیت محتوا و توان درگیر کردن مخاطب (اینگیجمنت) را نسبت به صحت محتوا در اولویت قرار دهند.
این نکته را هم نباید از یاد برد که در روزگاری که مخاطبان اخبار را بیش از رسانههای معتبر و شناختهشده از رسانههای اجتماعی مثل توئیتر یا اینستاگرام دریافت میکنند، توانایی آنها در تشخیص اینکه چه چیزی راست است چه چیزی تبلیغات است یا دروغ به طور جدی مختل شده.
در این شرایط است که میشود روی توان بلاکچین برای کمک به مخاطبان سرگشته حساب باز کرد.
بلاکچین میتواند در فضای غبارآلود آنلاین، هم هویت تولیدکنندههای محتوا را تأیید و اعتبار او را ردگیری کند و هم اساساً از این طریق نیاز به یک رسانه، موسسه و ناشر معتبر و مشهور را که برای صحتسنجی محتوا در مدل کلاسیک لازم بود، از بین ببرد.
به عنوان مثال، در یک پژوهش متاخر، پیشنهادی برای ساخت سیستمی ارائه شده است که در آن تولیدکنندگان محتوا و روزنامهنگاران، میتوانند امتیازی برای اعتبار و شهرت خود خارج از رسانه های خاصی که برای آنها مینویسند، تعریف کنند آن هم با کمک فناوری غیرمتمرکز بلاکچین که کار را برای تأیید منبع، ویرایش تاریخ و سایر عناصر محتوای دیجیتالی آسان و مطمئن میکند.
علاوه بر این، زنجیره بلوک میتواند برای ردیابی محتوا پس از انتشار مورد استفاده قرار گیرد و به مخاطبان و مصرف کنندگان محتوا و حتی به ناشران، دید بهتری بدهد نسبت به اینکه محتوا در کدام مرحله مخدوش شده و یا چگونه اخبار جعلی در اکوسیستم دیجیتال چرخیده است.
مطمئناً، هر سیستم ردیابی اعتباری، سوالات مهمی برمیانگیزاند؛ سوالاتی درمورد اینکه «چه کسی استانداردها را تعیین میکند؟»، «چه کس یا چه گروهی در رتبهبندی و اعتباربخشی شرکت کرده است؟» و «چه کسی اختلافات را مدیریت میکند (و همچنین سازوکارهای انجام این کار)؟».
علاوه بر این، هر سیستمی که برای ردیابی و تأیید اطلاعات شخصی طراحی شده باشد، باید شامل بهترین روشهای حفظ حریم خصوصی و امنیتی باشد تا بتواند هر دو الزامات نظارتی محلی و بینالمللی را برآورده کند. همانطور که پیشتر گفته شد، در مورد این الزامات هم، ماهیت غیرمتمرکز بلاکچین، میتواند به رفع بسیاری از این نگرانیها کمک کند، زیرا نیازی به یک موسسه معتبر و واحد برای اتخاذ این تصمیمات حیاتی را از بین میبرد.
میشود روی توان بلاکچین برای کمک به مخاطبان سرگشته حساب باز کرد. بلاکچین میتواند در فضای غبارآلود آنلاین امروزی، هم هویت تولیدکنندههای محتوا را تأیید کند و هم اساساً از این طریق نیاز به یک رسانه، موسسه و ناشر معتبر را که برای صحتسنجی محتوا در مدل کلاسیک لازم بود، از بین ببرد.
۳. تشویقکردن کسانی که محتوای با کیفیت تولید میکنند
سرانجام، یکی از جنبههای چالشبرانگیز پروموت و انتشار اطلاعات در فضای رسانهای فعلی این است که تولیدکنندگان و توزیعکنندگان محتوا، به شدت انگیزه دارند که کلیکها را به هر قیمتی از مخاطب خود بستانند و خب کلیکها اغلب تنها از آنِ محتوای هیجانانگیز و پر سر و صداست. در حالی که شبکههای تبلیغاتی مانند گوگل تعهد دادهاند که برای مبارزه با اطلاعات جعلی و محتواهای نادرست وارد عمل شوند به سختی میتوانند انگیزهای برای جلوگیری از جریانی که در آن «پول نقد» وجود دارد داشته باشند!
درصورتی که سیستمهای راستیآزمایی محتوا در اینرتنت به خوبی و بدون غرض طراحی شوند و سپس بلاکچین را در خدمت بگیرند، دور از انتظار نیست که بتوانند در فضای شلوغ و درهم برهم اطلاعات در اینترنت نفوذ کرده و به تولیدکنندگان محتوا انگیزه بدهند تا فقط آن محتوایی را تولید کنند که نیازهای جامعه را برآورده میکند.
با این حال، قراردادهای هوشمند در فناوری بلاکچین، مکانیزمی خودکار برای پرداخت مطالب ارائه می دهند که طبق استانداردهای کیفیت از پیش تعیین شده تأیید می شود. به عنوان مثال، استارت آپ Civil در سال 2017 برای ایجاد انگیزه در صحت روزنامه نگاری با جبران خسارت مالی کاربران با ارز رمزنگاری شده برای انتشار اطلاعات دقیق و پرداخت هزینه در صورت عدم رعایت استانداردهای جامعه، راهاندازی شد.
در حالی که این شرکت در نهایت تعطیل شد، در سالهای اخیر تعدادی استارتآپ جدید مانند Nwzer و Pressland ظهور کردهاند که هدف آنها حمایت از روزنامه-شهروندها و خبرنگاران مستقل، با حذف موانع توزیع محتوا و استفاده از بلاکچین برای تأیید صحت و یکپارچگی محتوای اخبار تولید شده توسط آنهاست.
البته اعتبار و کارآیی این سیستمها وابسته به کسانی است که درحال تعریف استانداردهای آن هستند اما درصورتی که به خوبی و بدون غرض طراحی شوند و سپس بلاکچین را در خدمت بگیرند، قادر خواهند بود که در فضای شلوغ و درهم برهم اطلاعات در اینترنت نفوذ کرده و تولیدکنندگان محتوا را به سمت تولید محتوایی متناسب با نیازهای جامعه هدایت کنند.
شاید مایل باشید این مطالب را هم بخوانید:
موفقیت بلاکچین در گروی تحقق چند پیششرط است
گرچه بلاکچین به وضوح پتانسیل زیادی برای ایجاد دقت و شفافیت بیشتر دارد، اما هیچ چیزی به طور مطلق قابل اعتماد نیست.
باید بدانیم که بلاکچین هم صرفاً یک مکانیسم ثبت و ضبط است و این انجمنها هستند که از پلتفرمها استفاده میکنند تا نحوهی افزودن محتوا به دفاتر کل توزیعشده، چگونگی تأیید آن و ایجاد انگیزههایی برای ایجاد و حفظ این اعتماد را تعیین کنند. اگر کاربران به اکثر مشارکتکنندگان در ضبط و تأیید اطلاعات اعتماد نکنند، ما دوباره به اولین چالشی که در این مطلب عنوان کردیم خواهیم رسید: هیچ فناوری هرگز چالشهای اساسی ایجاد اعتماد بین مردم را به طور کامل حل نخواهد کرد و انگیزههای اساسی انسانی را برای سود و منافع سیاسی که در وهلهی اول باعث ایجاد اطلاعات نادرست میشود، از بین نخواهد برد.
علاوه بر این، حتی اگر تصور کنیم که اکثر کاربرانی که قرار است بخشی از زنجیره تایید محتوا در زنجیره بلاکچینی باشند دارای نیت خوبی هستند، شاید آنها زمان و ظرفیت لازم را برای تأیید و صحتسنجی مقدار زیادی از محتوای تولیدشده در روز را نداشته باشند. خود شما چه تعداد از لینکهای منبع موجود در این مقاله را تاکنون واقعاً باز کردهاید؟ چه تعدادی از آن لینکهایی را که باز کردید به طور کامل خواندید؟
این چالش فقط یک مورد از لیست ملاحظات تاکتیکی است که هنوز در مورد اجرای یک سیستم تأیید رسانه مبتنی بر بلاکچین حل نشده است. بلاکچین بسیار کند است، میتواند اطلاعات محدودی را ذخیره کند و با نگرانیهای زیادی در مورد محیط زیست، حریم خصوصی و آزادی بیان روبرو است. با توجه به این چالشها، سرمایهگذاری نه تنها در راهحلهای فنآوری (مانند به خدمت گرفتن فناوری بلاکچین)، بلکه در سیاستهای اجتماعی و فرهنگی مکمل و فرهنگسازی متمرکز بر کاهش تولید، انتشار و درآمدزایی از اطلاعات نادرست، ضروری به نظر میرسد.
بلاکچین این پتانسیل را دارد که در مبارزه با اطلاعات غلط راهی جدید بگشاید اما نمیتواند همهچیز را حل کند. با ترکیبی مناسب از آموزش و آگاهیبخشی، سیاستگذاری اجتماعی و فناوری، رهبران امروز آماده ساختن آیندهای برای محتوا هستند که همه ما بتوانیم به آن اعتماد کنیم.
بله! مقابله با اطلاعات نادرست به چیزی بیش از فناوری نیاز دارد
توانایی اعتماد به اطلاعاتی که میبینیم، میشنویم و میخوانیم، پایه و اساس یک اقتصاد کارآمد و یک جامعه دموکراتیک است. و گرچه هیچ پاسخ سادهای وجود ندارد، رهبران یک جامعه میتوانند چندین کار انجام دهند تا نگذارند اعتماد به عنوان یک پارامتر مهم اجتماعی صدمه نبیند و یا از بین نرود.
اول از همه، رهبران و پیشروان یک جامعه باید خود و تیمهای تحت فرمان خود را در مورد تهدیدها و فرصتهای ناشی از فنآوریهای نوظهور آموزش دهند.
در مرحله بعدی، آنها میتوانند در راهحلهای فناوری -از جمله ابزارهای مبتنی بر بلاکچین و همچنین گزینههای سنتیتر- سرمایهگذاری کنند تا از تأثیر اخبار جعلی، اطلاعات غلط یا فناوری جعل عمیق (دیپفیک) بر روی شرکت، برند و شهرت تجاری یا کارکنان مجموعه بکاهند.
علاوه بر این، رهبران با انتخاب یک شریک فناوری در توزیع اطلاعات (فناوری بلاکچین)، این اطمینان را حاصل میکنند که رویکردی فعالانه و مسئولانه برای رعایت استانداردهای ایمنی، حریم خصوصی و رضایتمندی پیش گرفتهاند.
و سرانجام، آنها میتوانند برای همکاری با سهامداران متحد پیرامون ایجاد سیاستها و راهحلهای فناوری برای حل این مشکلات، به عضویت کنسرسیومهایی مانند سازمان DeepTrust Alliance درآیند. این کنسرسیومها راهی هستند برای همکاری با ذینفعان متحد در زمینه ایجاد راهحلهای سیاست و فناوری برای مواجه با مشکلات محتوا در فضای اینترنت.
در آخر هم اینکه با همهی این حرفها، بلاکچین این پتانسیل را دارد که در مبارزه با اخبار جعلی و اطلاعات غلط راهی جدید بگشاید اما نمیتواند همهچیز را حل کند. با ترکیبی مناسب از آموزش و آگاهیبخشی، سیاستگذاری اجتماعی و فناوری، رهبران امروز آماده ساختن آیندهای برای محتوا هستند که همه ما بتوانیم به آن اعتماد کنیم.